Fa En

جزئیات آلبوم

خواننده
علیرضا قربانی
سال تولید
2015
تعداد آهنگ های آلبوم
8
شاعر
افشین یدالهی، فردین خلعتبری، فردوسی
آهنگساز
فردین خلعتبری
تولید کننده
آوای باربد

آهنگ ها

1 من عاشق چشمات شدم
0:30

وقتی گریبان عدم 
با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را 
پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را 
در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را 
با اشک هایم می چشید
جلوه موزیک
من عاشق چشمت شدم
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این 
دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن 
دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا 
از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم 
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و 
عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو 
نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این 
دیوانگی و عاقلی

2 مهتاب تر از باران(کنسرت زنده ارکسترال)
0:30

ای واژه ی بی معنی
رویایی بی تعبیر
آغاز ترین پایان
آزادترین تقدیر
از قلب تو می روید
نبض غزلی تازه
پنهان شده ای در من
گمنام پر آوازه
تو سایه ی خورشیدی
تو بوسه ی در بحران
تو دلهره ای آرام
مهتابِ تر از باران
آرامش طوفانی
می سازی و ویرانم
رسوایی راز آلود
می پوشی و عریانم
من حادثه بر دوشم
من عشق نمی دانم
در هیچ تمامم کن
تا زنده شود جانم
ای واژه ی بی معنی
رویایی بی تعبیر
آغاز ترین پایان
آزادترین تقدیر
من را تو به خود خواندی
معشوقه ی ناخوانده
دل را به ازل بسپار
یک دم به ابد مانده

3 ای باران
0:30

تا ماهِ شب افروزم پشتِ این پرده ها نهان است
بارانِ دیده ام، هَمدمِ شبم یارِ آنچنان است
جان می لرزد که ای وای اگر دلم دیگر برنگردد
ماهَم به زیر خاک و دلم در این ظلمتِ زمان است
ای باران
ای باران
از غصه ام آگاهی
بزن نَم به خاکَش
ز اشکم نپرسد چرا تنهایی
بگو به خاک، هم نشینِ ماهی
می‌باری بر مَزارَش خوش به حالَت که بارانی
از قطره ات چون شِکُفَد به خاکَش سبزه هَمی
بویِ ماهَم کِشانَد ابر خاکَش ابرِ باران

4 عقل و جنون (کنسرت زنده ارکسترال)
0:30

مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است

عشق هم در دل ما سردرگم
مثل ویرانی و بهت مردم

گیسویت تعزیتی از رویا
شب طولانی خون تا فردا

خون چرا در رگ من زنجیر است
زخم من تشنه تر از شمشیر است

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده
هوشیاریست مگو سهو شده

من و رسوایی و این بار گناه
نو و تنهایی و آن چشم سیاه

از من تازه مسلمان بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر

دین دیوانه به دین عشق تو شد
جاده ی شک به یقین عشق تو شد

مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی

5 جام عاشقی
0:30

این بار من خریده‌ام
نقد تو را کشیده‌ام
ناز تو را به دیده ام
ای بر رخت ستاره نشسته

این بارمن که دیده‌ام
وصل تو را بریده‌ام
از من و ما بگو چرا
تا کی زنم بر این در بسته

این بار من که خوانده‌ام رمز تو در ستاره ها
راز نهان من بگو با من تمام ماجرا
رویای صادقی در جام عاشقی
لیلای کاملی اتمام عاقلی

تا آستان کوی‌ات من پا نهاده بودم
دستم به حلقه‌ی در دل با تو داده بودم
دست و دلم که دیدی پایم چرا بریدی
رویای صادقی در جام عاشقی
لیلای کاملی اتمام عاقلی

نیمی زمینی‌ام نیم آسمانی‌ام
محتاج پر زدن مجنون آنی‌ام
گفتم ببینمت گفتی که صبر صبر
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

6 کنار تو هستم
0:30

نترس از سفرها که یار تو هستم
نترس از خطرها کنار تو هستم
نترس از زمانه که بی اعتبار است
که هر لحظه من اعتبارِ تو هستم

کنار تو هستم که یار تو هستم
که بیش از خودت بی قرار تو هستم
کنار تو هستم که یار تو هستم
که بیش از خودت بی قرار تو هستم

چه با هم چه تنها چه حالا چه فردا
چه در آسمان و چه خاک و چه دریا
اگر سبز و شادی اگر زرد و غمگین
اگر گرم و سرشار اگر سرد و مسکین

کنار تو هستم که یار تو هستم
که بیش از خودت بی قرار تو هستم

در آتش ببینی اگر خانه ات را
بَرَد آب اگر کوی و کاشانه ات را
بسوزی اگر سود و سرمایه ات را
بگیرد اگر آسمان سایه ات را

کنار تو هستم که یار تو هستم
که بیش از خودت بی قرار تو هستم

چه در عهد بستن چه وقت گُسَستن
چه در اقتدار و چه وقت شکستن
اگر هر چه دیدی و هر چه شنیدی
هر آنجا که ماندی به هر جا رسیدی

کنار تو هستم که یار تو هستم
که بیش از خودت بی قرار تو هستم
کنار تو هستم که یار تو هستم
که بیش از خودت بی قرار تو هستم

7 ایران(کنسرت زنده ارکسترال)
0:30

سیاوش نی‌ام نز پریزادگان
از ایرانم از شهر آزادگان

که ایران بهشت است یا بوستان
همی بوی مشک آید از دوستان

سپندارمز پاسبان تو باد
زخرداد روشن روان تو باد

هنر نزد ایرانیان است و بس
ندارند شیر ژیان را به کس

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

8 چله عاشقی(کنسرت زنده ارکسترال)
0:30

اولین روز زمین اولین روز زمان
اولین فرصت عشق اولین لحظه جان
زندگی بی زنگار بودن از جنس بلور
روز و شب هم پرواز به سبک بالی نور


فصل خاک و باران سبزه و آیینه
ماه در بسترم با تبی در سینه
هفت سینی در دست قلب گلخانه ی عشق
نوترین تعبیر است خواب افسانه عشق


آسمان مکثی کرد خاک در هم پیچید
آب در آیینه سایه ای با خود دید
چشمه ها سرخ شدند مثل اهلی ناباب
آرزوها ماندند در غباری از آب


باد فریاد سفر در سکوتی سوزان
نوبت چله عشق آرش و تیر و کمان
چشم شرم از تهمت هرم آتش را دید
رفت آنسوی خطر تا سیاوش را دید


آسمان دریا گشت هفت خوانی از عشق
عاقلان سرگردان در جهانی از عشق
راز چندین خورشید همنشین با رویا
باز هم بیداری باز هم این دنیا


هر تپش فصلی نو فرصتی تا بودن
لحظه ای از رفتن عشق را پیمودن

تصاویر

ویدیو کلیپ ها